سهراب فرمانی سال ۱۳۳۵ در همدان چشم به جهان گشود. او بعد از گذراندن تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه شد. سهراب از زندانیان سیاسی زمان شاه بود که از سال۵۴ تا سال۵۷ در زندان بهسر برد. پس از انقلاب ضدسلطنتی ابتدا با جنبش مجاهدین در شیراز همکاری داشت. بعد به ستاد مجاهدین در کرج رفت و با بخش اصناف، به فعالیتش ادامه داد. در ۳۰خرداد سال۶۰ دستگیر شد و مدت دو ماه زندانی بود. در آذرماه سال۶۶ از ایران خارج شد و وارد منطقهٌ مرزی گردید. آموزشهای نظامی را بهسرعت فراگرفت و در یکانهای رزمی سازماندهی شد. سهراب در عملیات فروغ جاویدان در کرمانشاه قهرمانانه جنگید و خون پاکش را نثار آزادی میهنش کرد. همرزمان سهراب پیکر پاک او را به کربلا انتقال دادند و در خاکپای سرور آزادگان حسین(ع) بهخاک سپردند.
تقاضانامه سهراب فرمانی ـ ۲آذر۶۶ :
«اینجانب سهراب فرمانی معتقد به ایدئولوژی تشیع انقلابی و هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران با الهام از جهانبینی توحیدی… و درک و فهم اصلیترین وظیفهٌ ایدئولوژیکیم در زمان حاضر یعنی مبارزهٌ... تمامعیار با خمینی و رژیم ارتجاعی و ضدبشری او… اصلیترین و مهمترین مسئولیت عقیدتی خودم را در حال حاضر شرکت در مبارزهٌ مسلحانه علیه رژیم ضدبشری و خونریز خمینی میدانم. درک این وظیفه ملازم بوده با ترک همسر و فرزند که خود آگاهانه و با اشراف کامل بر مسائل متعاقب آن آنها را ترک گفته و جهت شرکت در جهاد مسلحانهٌ خونین مجاهدین خلق و پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی ایران عازم نوار مرزی شدم…».
مسعود رجوی: آری شما را من بهسادگی پیدا نکردم. تکتک شما را از پس هفت دریای خون ، و راهی چند ساله، که آن را با کفش و کلاه آهنین و پولادین طی کردیم، از لابلای انبوه ابتـلائات، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینیهای زمان، بهمثابه رشیدترین، پاکبازترین، قهرمانترین، جانانترین، شکوفاترین و آگاهترین فرزندان خلق ایران، پیدا کردهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر