مشخصات مجاهد شهید مهدی برزگر
محل تولد: همدان
شهیدان سرافراز اشرف
سن: 45
محل شهادت: شهر اشرف
زمان شهادت: 1390
فرازهایی از زندگی جاودانهفروغ اشرف، شهید مجاهد خلق مهدی برزگر
«مجاهد بدهکار، حیات جاودان ایدئولوژیکی خواهد داشت و من نیازمند همین هستم». - از تعهد نامه دستنوشته مجاهد شهید مهدی برزگر
نیاز به مبارزه، نیاز به فدا و تلاش برای مردم و آزادی، ویژگی بارز مجاهد خلق، مهدی برزگر بود. نیازی که او را از نوجوانی به مبارزه کشاند، و بارها مشکلات راهش را با همین نیاز از پیش پا برداشت.
قلب سبز گل سرخ
با صدایی
- خونین
در شب باغ
- سرود:
' از شب زرد زمستان
- تا سحر
- سحر سرخ بهار -
فاصله:
- فریاد است.
تا گل سرخ شدن
- راهی نیست،
میتوانی
- گل سرخی
- باشی.
زندگینامهاش را اینگونه قلم زده است: «در زمستان سال ۱۳۴۵ در شهر همدان در کوی مصلا در یک خانواده ضعیف به دنیا آمدم. تحصیلات خودم را در سال۵۲ شروع کردم و در همان سال پدر خود را از دست دادم و سرپرستیام را برادر بزرگترم بهعهده گرفت».
هنوز سیزده سالش تمام نشده بود که وارد میدان مبارزه و تظاهرات ضد شاه شد و پس از سرنگونی شاه با سازمان مجاهدین آشنا شد.
«ابتدا با زندگینامههای شهدا و بعد نشریه و کتابهای مختلف، بعد از چند ماه دیگر وارد انجمن دانشآموزان مسلمان همدان شدم».
مهدی، این هوادار پرشور مجاهدین، بیباکانه به افشای نقض آزادیها توسط خمینی و توسل به چماقداری برای سرکوب آزادیهای مردم، میپرداخت. او به علت همین افشاگریها پیاپی دستگیر میشد، اما هربار دوباره تلاشهایش را شروع میکرد.
«کارها و فعالیتهایم را همچنان ادامه میدادم تا اینکه در ۲۲خرداد دستگیر شدم… بعد از آزاد شدن ۵روز بعد یعنی در ۲۷خرداد دوباره دستگیر شدم که به مدت یکسال در زندان بودم.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید
مهدی پس از آزادی در تیر۶۱، با تشکیل هستههای مقاومت در داخل شهر به فعالیتهایش ادامه داد و در اسفند همان سال مجدداً دستگیر شد و بیش از ۴سال در شرایط سخت در زندان بود.
«فروردین ۶۶رفتم دنبال بچهها برای وصل شدن اما هر جا رفتم موفق نشدم تا اینکه با چند تا از بچهها تصمیم گرفتیم که از طریق سربازی این کار را بکنیم».
و بالاخره میلیشیای دلیر مجاهد خلق، از قفس هیولای ارتجاع پرید و در کسوت رزمنده ارتش آزادیبخش، مبارزه برای رهایی مردمش را آغاز کرد.
مهدی حالا به یکی از رزمندگان و افسران استوار ارتش آزادی تبدیل شده بود که سالها با یاری، پرچم مقاومت را افراشته نگاه داشتند. و سرانجام، همه این نقدینه، در برج شرف، اشرف گرد آمد. و آنها بهای پایداری آن را پرداختند.
«بعد از فهم قدر و تولد اشرف در یک مدار تکاملی دیگر در مسیر مبارزه برای سرنگونی رژیم پلید آخوندی بهعنوان یک مجاهد خلق با اشراف به همه الزامات سیاسی، خطی استراتژیک عهد و پیمانم را با رهبریام برادر مسعود و خواهر مریم تجدید میکنم که بهعنوان یک سرباز، آجر سفتی در این بنای استراتژیک برای تحقق مرحله به مرحلهاین مبارزه با شکوه باشم».
سرانجام مهدی برزگر، در دفاع از کانون شعلهور آزادی، به مصاف مزدوران شتافت و با دست خالی در نبردی نابرابر درسهای جدیدی به دشمن داد. او رفت و آموخت که میتوان با دستان خالی علیه شکنجه و بیداد ایستاد و جلاد را شکست. عزم جزمش در تکتک همرزمانش، و در روح و روان تمامی فرزندان آگاه ایران، استوار خواهد ماند. تا روز پیروزی بزرگ ملت ایران.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر